پنج عامل شخصیت نئو
فرم بلند پرسشنامه نئو 240سوال دارد که ویژگیهای شخصیتی پاسخ دهنده را در پنج عامل کلی و هر عامل شامل شش عامل جزئی ارزیابی می کند. پس از تکمیل آزمون بلا فاصله نمودار پنج عامل کلی را مشاهده خواهید کرد که جهت اطلاع، توضیح اجمالی در این زمینه ارائه می شود و تفسیر تکمیلی آنها را که شامل 30ویژگی شخصیتی شماست از مشاور خود دریافت خواهید کرد.
عامل عصبیت یا شاخص هیجان
یکی از ابعاد وسیع شخصیت مقایسه سازگاری، ثبات عاطفی فرد، ناسازگاری و عصبیت یا روان نژندی است. هر چند که متخصصین امور بالینی، بسیاری از انواع ناراحتی های هیجانی را از ترس اجتماعی، افسردگی، تهیجی)نوعی از افسردگی که توأم با بی قراری است( تا کینه توزی تفکیک نموده اند. بسیاری از مطالعات در این زمینه جنبه های مورد بحث دیگری را نیز نشان داده اند)کاستا و مک ری 1990). تمایل فراگیر به احساسات منفی همچون ترس، غم، برانگیختگی، خشم، احساس گناه و کلافگی مبنای مقیاس عصبیت را تشکیل می دهند. از آنجا که شاید هیجان های مخرب می تواند در سازگاری فرد و محیط تأثیر داشته باشد، در زن و مردی که دارای نمرات بالا در عصبیت باشند احتمال بیشتری وجود دارد که دارای افکار غیرمنطقی، قدرت کمتر در کنترل تکانه ها بوده و دارای درجات انطباق ضعیف تر با دیگران و شرایط استرس زا باشد. شاخص عصبیت در آزمون نئو همانند سایر شاخص های این آزمون بعدی از شخصیت بهنجار را می سنجد. افراد دارای نمره بالا در این شاخص ممکن است در ریسک به ابتلاء به برخی از اختلالات روانپزشکی باشند. اما شاخص عصبیت نبایستی به دیدۀ یک وسیله برای اندازه گیری آسیب شناسی روانی نگریسته شود. ممکن است در مواردی نمرات بالا در این شاخص به دست آید بدون اینکه بتوان هیچگونه تشخیص اختلال روانپزشکی را برای فرد برقرار نمود. افرادی که دارای نمرات کم در شاخص عصبیت یا روان نژندی هستندافرادی اند که از نظر عاطفی با ثبات اند. این افراد معمولاً آرام، دارای خلقی یکنواخت و راحت بوده و به راحتی می توانند با موقعیت های بغرنج و استرس زا بدون برآشفتگی و یا رفتارهای نارسا برخورد نمایند.
عامل برونگرایی
همان طور که می دانیم برونگراها افرادی اجتماعی اند اما اجتماعی بودن فقط یکی از ویژگی این افراد در شاخص برونگرایی آزمون نئو است. علاوه بر دوستدار دیگران بودن و ترجیح اجتماعات و مهمانی ها، این افراد همچنین در عمل قاطع، فعال و حراف یا اهل گفتگو می باشند. این افراد هیجان و تحریک را دوست دارند و برآنندکه امیدوار به موقعیت و آینده باشند )کاستا، مک ری و هولند، 1994) در مقابل برونگرا درونگرا کمتر دارای نمونه های قابل نشان دادن می باشند. در برخی از جنبه ها ، درونگرایی را می توان به فقدان ویژگی های برونگرایی توصیف نمود. درونگراها افرادی محافظه کاراند اما نه اینکه دوست داشتنی نباشند ،مستقل اند و نه اینکه گل سرسبد و تک رواند اما نه تنبل و کند هستند ،درونگراها معمولا خجالتی هستند اما در جایی که ترجیح بدهند که می خواهند تنها باشند ، و این مطلب نبایستی این طور تلقی شود که آنها دارای اضطراب اجتماعی هستند. آخرین کلام اینکه هر چند درونگراها به سرخوشی و فعالی برونگراها نیستند اما افراد ناخشنودی نیز نیستند. یکی از ویژگی های برجستة این افراد کنجکاوی است. این افراد)درونگراها( بسیار علاقمند به تحقیق و پژوهش می باشند و این یافته در پژوهش های متعدد و مرتبط با طرح پنج عاملی شخصیت نشان داده شده است)کاستا و مک ری a 1992مک ری و کاستا 1992). با توجه به گفتار فوق به نظر می رسد درونگرایی شرم رو « ،» دشمنی دوستی « ،» راضی ناراضی « یا دو بعد نگری » همه یا هیچ « رسد که شکستن قانون می تواند دیدگاه وسیع تری به شناخت شناسی شخصیت ارائه نماید.
عامل باز بودن
به عنوان یکی از ابعاد اصلی شخصیت، باز بودن تجربه ها بسیار کمتر از عصبیت و برونگرایی در نزد اهل فن ،شناخته شده است. عناصر تشکیل دهندۀ باز بودن)تصورات فعال، حساسیت به زیبایی ، توجه به تجربه های عاطفی درونی و قضاوت مستقل( اغلب در نظریه ها و ارزیابی شخصیت نقش قابل توجهی را ایفا نموده اند و غالباً وحدت این ویژگی ها در یک شاخص مورد نظر قرار رفته است. شاخص باز بودن در آزمون نئو احتمالاً یکی از محدوده هایی است که بسیار مورد پژوهش قرار گرفته است. انسان هایی هستند که نسبت به تجربه ی درونی و دنیای پیرامون کنجکاو بوده و زندگی آنها » باز « افراد سرشار از تجربه است. این افراد طالب لذت بردن از نظریات جدید و ارزش های غیرمتعارف هستند و دارای هستند. » بسته « احساسات مثبت و منفی فراوان در مقایسه با افراد ارتباط مثبتی با هوش دارد و افراد دارای تحصیلات بالاتر نمرۀ بیشتری در این » باز بودن « معمولا شاخص مقیاس می آورند. باز بودن به خصوص با آن جنبه هایی از هوش سر و کار دارد که کمتر در معرض سنجش در آزمون های هوش است که از آن جمله می توان از تفکر چند وجهی را می توان نام برد که با خلاقیت ارتباط نزدیکی دارد. ولی بایستی در نظر گرفت که باز بودن معادل و همسنگ هوش نیست. برخی از افراد بسیار باهوش ، افراد بسته ای به تجربه ها هستند و برخی افراد بسیار باز به تجربه ها ، دارای ظرفیت هوشی پایینی هستند. مردان و زنان دارای نمرات پایین در باز بودن افرادی هستند که در رفتار متعارف و در ظاهر محافظه کار به نظر می رسند. آنها موضوعات رایج را بهتر از موارد نادر می پسندند و پاسخ های هیجانی آنها نسبتا آرام و دارای نظر گاه های محدودتر و دارای طیف علایق » بسته « نهفته است. چنین به نظر می رسد که با کلام ساده افراد محدودتر می باشند. مشابهاً می شود گفت که افراد بسته به نظر اجتماعی و سیاسی محافظه کارتر بوده ولی با این را نبایستی با کینه ورزی » بسته بودن « همه نمی توان آنها را افرادی مطیع و وابسته به منابع قدرت دانست.همینطور و یا مقابله جویی با منابع قدرت همبسته نمود. برای قطب باز بودن بایستی یک وجه تمایز در نظر گرفت. افراد باز ،افرادی غیرمتعارف، مایل به زیر سؤال بردن منبع قدرت ، و علاقمند به آزادی در اخلاقیات ، امور اجتماعی و دیدگاهی سیاسی باشند. در هر صورت چنین تمایلاتی نبایستی بر مبنای غیراصولی بودن تفسیر گردد. یک فرد باز ممکن است سیستم ارزش گذاری متحرك و » باز بودن « متحول خود را توام با وجدان قوی در حد یک سنت گرا به کار گیرد. در نظر بسیاری از روانشناسان ممکن است معادل سالم تر بودن به نظر آید اما ارزش باز بودن یا بسته بودن وابسته به ضرورت ها در موقعیت هاست و هم افراد باز و هم افراد بسته دارای عملکردهای مفید در جامعه می باشند.
عامل توافق
همانند برونگرایی شاخص توافق بر گرایشات ارتباط بین فردی تأکید دارد. فرد موافق اساساً نوعدوست است. احساس همدردی با دیگران می کند و مشتاق به کمک به آنان است و معتقد است که دیگران نیز با او همین رابطه را دارند. در مقایسه شخص ناموافق یا مخالف خود محور، مظنون به قصد و نیت دیگران است و بیشتر اهل رقابت است تا همکاری. به نظر می رسد که سمت توافق این شاخص به نفع جنبه های مثبت اجتماعی و هم سلامت روانی بیشتر سوق دارد. افراد موافق محبوب تر از افراد مخالف هستند)البته در جوامع متوازن(. در هر صورت آمادگی برای دفاع از حق فردی اولویت دارد و داشتن توافق در صحنة نبرد و یا دادگاه ، حسن و فضیلت نیست. هیچ یک از دو قطب این شاخص دارای منزلت اجتماعی برتر نیستند ، همینطور نمی توانیم بگوییم کدام گروه از افرادی که در قطب های این شاخص قرار می گیرند، دارای بهداشت روانی بهتری هستند (هورنای 1994). دو تمایل عصبی را مورد بحث قرار داده است)حرکت در جهت مخالف دیگران، حرکت به سمت دیگران( که نشان دهندۀ جنبه های بیمارگونة توافق و مخالفت است.نمرۀ پایین در توافق معمولاً با ویژگی های اختلال شخصیت خودشیفتگی، ضد اجتماعی، و پارانوئید همراه است در حالی که نمرۀ بالا در توافق معمولاً با اختلال شخصیت وابسته همراهی دارد)کاستا و مک ری، 1992).
عامل وجدانی بودن
یکی از موضوعات مهم یک نظریة شخصیت و به خصوص در نظریة روان پویایی موضوع کنترل تکانه ها است. طی تکوین و رشد فردی اغلب افراد می آموزند که چگونه کشش ها و نیازهای خود را اداره کنند. ناتوانی در مقابل تکانه ها و هوس ها به طور کلی نشان دهندۀ عصبیت بالا در بالغین است. از طرف دیگر کنترل خویشتن می تواند به فرایند فعال طراحی، سازمان دهی و اجرای وظایف نیز اطلاق شود و تفاوت های فردی در این زمینه مبنای شاخص وجدانی بود ن در آزمون نئو است. به طور خلاصه دو ویژگی عمده توانایی در کنترل تکانه ها و هوس ها و اعمال طرح و برنامه در رفتار برای رسیدن به اهداف مورد پرسش و شاخص وجدانی بودن آزمون نئو می باشد. فرد وجدانی دارای هدف ، خواسته های قوی و از پیش تعیین شده است. توجه نماییم که افراد انگشت شماری در جهان موسیقی دان برجسته، یا قهرمان ورزشی می شوند بدون اینکه چنین ویژگی را داشته باشند. (دیگمن و تیک موتوچوك1992) این شاخص را تمایل به موفقیت نامیده اند. در جنبه های مثبت این شاخص، افراد نمرات بالا در زمینه های حرفه ای و دانشگاهی افرادی موفق هستند و در جنبه های منفی نمرۀ بالا همراه با ویژگی های ایرادگیری های کسل کننده ، وسواس اجباری به پاکیزگی و یا فشار فوق العاده به خود در امور کاری و حرفه ای دیده می شود. افراد دارای نمرۀ بالا در وجدانی بودن افرادی دقیق و وسواسی، وقت شناس و قابل اعتماد هستند. افراد دارای نمرات پایین را نبایستی افرادی فاقد پایبندی به اصول اخلاقی دانست بلکه این افراد معمولاً وقت کافی برای انجام امور به کار نمی بندند همین طور در جهت رسیدن به اهداف خود نیز چندان مصر و پیگیر نیستند.